نوشته شده توسط : ice cream
مقدمه 1 مسئولیت قراردادی مسئولیت قراردادی عبارت است الزام عهدشكن به جبران خسارت ناشی از پیمان‌شكنی مبنای این تعهد لزوم جبران ضرر ناروا است و منبع این الزام یا عقد یا عرف یا قانون است 2 مسئولیت خارج از قرارداد در یك جامعه منظم هر گاه شخصی در اثر فعل یا ترك فعل خود ضرر ناروایی را بر دیگری وارد آورد مكلف به جبران آن است این الزام مسئولیت مدن
دسته بندی حقوق
بازدید ها 33
فرمت فایل doc
حجم فایل 24 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 22
مسئولیت مدنی در حقوق تعهدات

فروشنده فایل

کد کاربری 2106
کاربر
 
 

 مسئولیت مدنی در حقوق تعهدات

مقدمه

1- مسئولیت قراردادی:

مسئولیت قراردادی عبارت است الزام عهدشكن به جبران خسارت ناشی از پیمان‌شكنی. مبنای این تعهد لزوم جبران ضرر ناروا است و منبع این الزام یا عقد یا عرف یا قانون است.

2- مسئولیت خارج از قرارداد: در یك جامعه منظم هر گاه شخصی در اثر فعل یا ترك فعل خود ضرر ناروایی را بر دیگری وارد آورد مكلف به جبران آن است این الزام مسئولیت مدنی است.

3- موضوع و هدف مسئولیت مدنی: موضوع و هدف مسئولیت اعم از قراردادی و غیرقراردادی جبران ضرری است كه از رفتار شخص به دیگران وارد می‌آید و همه ضررها مشمول مسئولیت نیست بلكه فقط آن دسته از زیانها است كه ناروا هر دیگری وارد شده باشد.

4- فهم ضرر ناروا: به مفهوم ناروا اتفاق نظر وجود ندارد در حقوق قراردادها ضرر ناروا ضرری است كه از نقص عهد به بار آمده و منسوب به پیمان شكن است مبنای ناروایی نیز شكستن حریم و حرمت اصل والای حاكمیت اراده است.

در ضمنا خارج از قرارداد ضرر ناروا نقض هنجارهای اجتماعی یعنی تقصیر است (از دیدگاه پیروان تقصیر) و پیروان نظر به خطر به وجود آمدن محیطی خطرناك را ضرر ناروا می‌دانند. در نظریه تضمین حق ضرر ناروا نتیجه تزاحم میان حق امنیت و حق اقدام شهروندان است و در حقوق كا من لا ارتكاب خطاهای معین می‌باشد.

5- قیود ضرر جبران ناپذیر: ضرر ناروا باید قابل جبران باشد از این جهت باید مسلم و مستقیم و ضرری باقی و پابرجا باشد و قید دیگر قابل قابل پیش‌بینی بودن ضرر می‌باشد.

6- شرایط قابلیت پیش‌بینی: در خصوص 3 قید در میان نظامهای حقوقی اتفاق‌نظر است لیكن خصوص قید (قابل پیش‌بینی بودن ضرر) اختلاف است.

7- معرفی موضوع

 در این رساله قید چهارم (پیش بینی پذیری ضرر) بررسی و مطالعه می‌گردد.

فصل اول

مبنا و مفهوم قاعده پیش‌بینی پذیری ضرر

گفتار نخست : قلمرو قاعده

1- جایگاه مرسوم قاعده: مسئولیت قراردادی

8- محدوده مسئولیت: محدودیت خسارات قابل جبران ناشی از پیمان‌شكنی از شیوه‌ها و مجاری گوناگون حاصل می‌آید به جز شیوه‌ها كه در نظامهای حقوقی بكار گرفته شده عبارتند از: 1- محدود كردن خسارت به استناد و ارجاع به تقصیر مدیون و درجه آن 2- محدود كردن خسارت با سخت‌گیری یا دقت در تشخیص رابطه‌ نسبیت میان ضرر و نقص عهد 3- تاكید به نقش زیان دیده در وقوع ضرر 4- ارتقاء معیار قطعیت ورود زیان 5- لزوم قابل پیش‌بینی بودن زیان در هنگام قرارداد.

9- اقسام زیانهای حاصل از عهدشكنی: بعضی زیانها نتیجه متعارف دعاوی نقض عهده است و در تمام نظامهای حقوقی زیانهایی كه هنگام عقد پیش‌بینی نمی‌شده‌اند جبران‌پذیر نیستند.

10- پیشینه قاعده در حقوق فرانسه و نظامهای مشابه: ماده 1150 قانون مدنی فرانسه. (مدیون مسوول خسارتی كه در هنگام عقد پیش‌بینی نمی‌كرده یا قابل پیش‌بینی نبوده نیست، مشروط به آنكه عدم اجرای تعهد ناشی از تقصیر عمومی او نبوده باشد این ماده قانون مدنی فرانسه از نظرات پوتیه حقوق‌دان آن كشور گرفته شده، او از حقوق رم به این قاعده دست یافت.

11- سابقه قاعده كامن لا: بررسی قاعده پیش‌بینی ضرر ناشی از نقض عهد در حقوق انگلیس به عنوان نمونه‌ای در نظام مالی، كامن لایی بررسی می‌شود، در انگلیس این موضوع در ذیل عنوان (دوری زیان) بحث می‌شود.

دوری زیان مانع جبران‌پذیر بودن و نزدیك بودن آن شرط جبران‌پذیر بودن است و منظور از دوری زیان اینست كه آیا ورود زیان از دیدگاه طرفین قرارداد به طور متعارف «بعید» می‌نماید یا خیر.

و این همان قابلیت پیش‌بینی متعارف است كه موضوع بحث ما است.

12- حقوق آلمان: نظریه قابلیت پیش‌بینی زیان قراردادی رسما در حقوق آلمان پذیرفته نشده است، حقوقدانان آلمان از میان نظرات مشهور نظریه سبب اصلی یا متعارف را برگزیده و دادگاه به همین مبنا به دعاوی مسئولیت رسیدگی می‌كند.

13- حقوق ژاپن: حقوق ژاپن به ویژه در بخش تعهدات بسیار متاثر از حقوق اروپایی است، در حقوق تجارت ژاپن قابلیت پیش‌بینی ضرر آمده است و قانون مدنی ژاپن نیز حكمی دارد.

14- اسناد بین‌المللی و قوانین نمونه

ماده 74 كنوانسیون سازمان ملل متحد درباره قرارداهای بیع بین‌المللی كالا مصوب 1980 وین مقرر می‌دارد:

(خسارت ناشی از پیمان‌شكنی یكی از طرفین قرارداد مبلغی است معادل مجموع زیانهایی كه طرف دیگر در اثر نقض عهد متحمل شده و منافعی كه از آن محروم مانده است این خسارت محدود به زیانهایی است كه طرف عهدشكن هنگام انعقاد قرارداد پیش‌بینی كرده است یا با توجه به اوضاع و احوال كه از آن مطلع بوده و یا باید مطلع باشد، بایستی به منزله نتیجه ممكن نقض عهد پیش‌بینی می‌كرده است.)

بند دوم این ماده ناظر به قاعده پیش‌بینی پذیری زیان ناشی از نقض قرارداد است به نظر می‌رسد. ماده 74 كنوانسیون مخلوطی از قاعده فرانسوی و انگلیسی است.

همچنین در سند «اصول قراردادهای بازرگانی بین‌المللی‌» در مقدمه آن نیز قاعده پیش‌بینی پذیری زیان دیده شده است.

2- گسترش قلمرو قاعده به مسئولیت خارج از قرارداد

 15- تردید در اجرای قاعده: در بخش مسئولیت قراردادی شرایط پیش‌بینی‌پذیری زیان را دیدیم حال آیا ضمان قهری محدود به زیانهایی است كه وقوع آن در نظر عرف منتظر و متوقع است یا آنكه شخص خاطی ضامن تمامی زیانهایی است كه از عمل نامشروع او برخاسته است، در ابتدا باید مسئولیت طرفین را بیشتر از مسئولیت قراردادی ندانست زیرا مسئولیت خارج از آن با اصل حاكمیت اراده د رتعرض می‌نماید. از طرفی گذراندن ضرر به دوش زیاندید با هدف مسئولیت مدنی نافی است (لاضرر)

16- مطالعه كامن لا

در این نظام ضرورت پیش‌بینی زیان در الزامهای خارج از قرارداد از دو وجه مختلف مورد توجه دادگاهها قرار گرفت.

 الف) دیدگاه اول: دوری یا بعد زیان است در مسئولیت قراردادی بیان نمودم در الزام خارج از قرارداد نیز شرط است كه زیان وارد شده از عمل خوانده دور نیفتد برای تعیین دوری یا نزدیكی ضرر باید دید كه آیا نتیجه زیانبار جزء نتایج قابل پیش‌بینی عمل خوانده بوده است یا خیر؟ (1921 قضیه Repolemis).

ب) دیدگاه دوم: از دریچه مفهوم تقصیر به تقصیر به معرفی و تحلیل قاعده پیش‌بینی‌پذیری زیان راه می‌گشاید در ایالات متحده امریكا مقبول مورد و اجراست.

از نظر این دیدگاه خوانده نباید مسؤول نتایجی باشد كه هیچ انسان متعارضی نمی‌تواند در لحظه وقوع حادثه آن را پیش‌بینی كند. مبنای تعیین زیانهای قابل پیش‌بینی نیز همان مبنای تقصیر است رأی مشهور قضیه (1928) Pals grafv.long lsland Railrood.

17- نظامهای روی – ژرمنی: در نظام حقوق نوشته وضع متفاوت است. در نظامهایی مانند هلند رویه قضایی در تفسیر قانون لزوم اجرائ قاعده پیش‌بینی‌پذیری زیان در مسئولیت مدنی سخن می‌راند در فرانسه، رویه قضایی آشكارا با اجرای قاعده در زمینه الزام خارج از قرارداد مخالفت كردند در آلمان بدون تصریح به قاعده ا ز راهی دیگر به نتایج آن دست یافته‌اند.

3- وضع حقوقی ایران

18 برای سهولت در مطالعه در حقوق ایران قاعده پیش‌بینی پذیری زیان در مسئولیت مدنی را در مسئولیت قرار دادن و الزام خارج از قرارداد جداگانه بحث می‌كنیم.

الف- مسئولیت قراردادی

19- وضع قانون مدنی

در مسئولیت قراردادی قانون مدنی حكم صریحی درباره لزوم قابلیت پیش‌بینی ضرر ندارد. برخی موارد به گونه‌ای نگارش یافته كه احتمال توجه نویسندگان به قاعده می‌رود.

ماده 221 قانون مدنی: «اگر كسی تعهد اقدام به امری كند یا تعهد نماید كه از انجام امری خودد اری كند در صورت تخلف مسؤول خسارت طرف مقابل است مشروط بر اینكه جبران خسارت تصریح شده یا تعهد عرفا به منزله تصریح باشد...»

ماده 331 قانون مدنی: (... هر كس سبب تلف مالی شود باید مثل یا قیمت آنرا بدهد...»

20- تفسیر ماده 221 قاون مدنی: این ماده در مقام بیان منبع ایجاد مسوولیت است نه محدوده آن، از این ماده و ماده 220 قانون مدنی می‌توان استنباط كرد كه اراده صریح طرفین عقد می‌تواند محدودة مسئولیت قراردادی را تعیین كند اگر اراده ضمنی هم از عهده چنین كار برآید ایرادی ندارد. گاهی عرف جانشین اراده ضمنی می‌شود از این دیدگاه ایجاد مسئوولیت قراردادی به حكم قانون است. در هر قراردادی تا میزانی قابل مكلف به جبران است كه بطور صریح یا ضمنی یا بر مبنای عرف پیش‌بینی كرده باشند.

21- اجرای قاعده در مسئولیت متصدی حمل و نقل

ضمان قراردادی متصدی حمل و نقل درباره تلف یا نقص كالایی كه برای حمل به او سپرده شده است محدود به ضرری است كه به طور متعارف برای او پیش‌بینی بوده است ارزش كالا یا نوع آن در سوی بسته‌ها درج می‌گردد، اگر درج نشود صرفا تا میزان ارزشی كه به طور نوعی و متعارف برای او قابل انتظار بوده یا پیش‌بینی كرده است مسؤول خواهد بود.

بررسی مقررات حاكیست كه صاحب كالا مقصر نیست اگر در فرض عیب مخفی با نقص بسته‌بندی بتوان خطایی برای مالك در نظر گرفت در موردی كه خسارت ناشی از ماهیت یا كمبود حجم و وزن كالاست به دشواری می‌توان صاحب كالا را خاطی شمرد. فلذا باید در جستجوی مبنای دیگر بود و آن چیزی نیست جز پیش‌بینی متعارف زیان در همه موارد، از یك متصدی متعارف نمی‌توان انتظار داشت كه خسارتی كه از عیب مخفی كالا وارد می‌آید یا زیانی كه منصوب به ماهیت ویژه كالاست یا آسیبی كه از كامل نبودن علائم مشخصات مندرج روی بسته‌بندی به بار می‌آید پیش‌بینی كند.

این متن فقط قسمتی از مسئولیت مدنی در حقوق تعهدات می باشد

جهت دریافت کل متن ، لطفا آن را خریداری نمایید



:: برچسب‌ها: دانلود مسئولیت مدنی در حقوق تعهدات , مسئولیت قراردادیاستثناهای قاعده , قانون مدنی , مسئولیت مدنی در حقوق تعهدات , مسئولیت مدنی , حقوق تعهدات , حقوق ,
:: بازدید از این مطلب : 19
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 5 بهمن 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ice cream
مقدمه آنچه در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است، معاملات كالی به كالی می‌باشد با اینكه این معامله در واقع به سابقه تاریخی خود تكیه دارد و از منبع سرشار فقه نشأت گرفته است اما آنچه كه در دنیای امروز به دشواری می توان آن را نادیده گرفت پویایی و تحول قانون حتی در مجموعه فقهی آن می باشد فقه اساساً پویا خلق شده است و اجتهاد نیز باید متحول باشد
دسته بندی حقوق
بازدید ها 24
فرمت فایل doc
حجم فایل 49 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 74
معاملات کالی به کالی در تجارت بین الملل

فروشنده فایل

کد کاربری 2106
کاربر
 
 

 معاملات کالی به کالی در تجارت بین الملل

مقدمه:

آنچه در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است، معاملات كالی به كالی می‌باشد. با اینكه این معامله در واقع به سابقه تاریخی خود تكیه دارد و از منبع سرشار فقه نشأت گرفته است. اما آنچه كه در دنیای امروز به دشواری می توان آن را نادیده گرفت پویایی و  تحول قانون حتی در مجموعه فقهی آن می باشد.

فقه اساساً پویا خلق شده است و اجتهاد نیز باید متحول باشد و از این روست كه فقیه نیز در محدوده فقه سنتی و قدیم محصور نشده است و می تواند در پی راه‌حلی باشد كه از احترام قانونگذار كاسته نشود و مانع پیشرفت حقوق نیز نشده، رعایت عدالت هم بشود.

آنچه در نزد فقها در مورد این معامله مشهور است نظریه بطلان این گونه معاملات است و مبنای استدلال ایشان غرری بودن این معاملات و نهی آن در نزد رسول خداست و یا استناد به روایت ابی‌طلحه ابن زید است كه بیان داشته‌اند؛ قال رسول الله «لا یباع الدین بالدین» و اكثر قریب به اتفاق فقها بدون بیان استدلالی در این مورد نظر به بطلان بیع دین به دین داشته‌اند و اما گروهی بیع دین به دین را از بیع كالی به كالی مجزا ساخته‌اند؛ بدین صورت كه بیع دین به دین مصداق بیعی است كه ثمن و بیع قبل از عقد بیع به صورت دین و در ذمه باشد نه اینكه بعد از عقد بواسطه بیع به صورت دین درآید.

از طرفی ما در این مسأله با سكوت قانونگذار مواجه می‌شویم، در حالی كه ظاهراً در مقام بیان نیز بوده‌اند، چنانكه در ماده 341 قانون مدنی اشعار می دارد؛

«بیع ممكن است مطلق باشد یا مشروط و نیز ممكن است كه برای تسلیم تمام یا قسمتی از مبیع یا برای تأدیه تمام یا قسمتی از ثمن اجلی قرار داده شود.»

در ثانی ما در مورد ابهام و سكوت قانونگذار اصل صحت قراردادها و ماده 10 قانون مدنی را داریم، در كنار ماده 223 كه بیان می دارد:

«هر معامله كه واقع شده باشد، محمول بر صحت است مگر اینكه فساد آن معلوم شود.»

و با در نظر گرفتن شیاع چنین معاملاتی در عرف، نشانه آن است كه قانونگذار نمی‌خواسته مشكلاتی در دادوستدهای بازرگانی بوجود آورد.

علاوه بر مطالبی كه در قانون وفقه جستجو شد در روابط معاملاتی بین‌المللی ما با صحت و اعتبار معاملات در حد وسیعی مواجه هستیم تا عدم صحت، چرا كه اساساً قراردادهای بین‌المللی خود را مقید به قوانین داخلی محدود كشورها نمی‌كنند.

چنانچه در این تحقیق با نمونه‌هایی از قراردادی عملی در سطح بین‌المللی برخورد می كنیم كه ساختمان حقوقی شبیه به معاملات كالی به كالی دارند و نه تنها اعتبار آنها قطعی و مسلم است حتی مجمع‌های بین‌المللی نیز بر اساس آنها عمل می نمایند.

این تحقیق شامل یك قسمت كلی است به نام كلیات كه به بررسی كلی راجع به مفاهیم معامله كالی به كالی در سطح بین‌المللی پرداخته و شامل دو بخش است كه بخش اول شامل بررسی فقهی و قانونی راجع به این مسئله است و بعد در قسمت دوم به بررسی آن در سطح بین‌المللی می پردازیم البته لازم به ذكر است، گرچه مفهوم این معامله دقیقاً با هیچ كدام از ساختارهای حقوقی در جامعه بین‌المللی تطابق ندارد ولی مانندهای فراوانی دارد كه قابل بررسی و تطبیق است.

كلیات: مفهوم معامله كالی به كالی در تجارت بین‌المللی

اول: مفهوم معامله و بررسی بیع به عنوان یكی از مصادیق بارز آن

معامله كلمه‌ای است كه در قوانین و نوشته‌های حقوقدانان ما به عنوان واژه مترادف «عقد» و «قرارداد» به كار رفته، گرچه برخی از حقوقدانان بین عقد و قرارداد تمایز قائلند، البته مواد 183 به بعد قانون مدنی با این تعبیر مخالف است.[1]

همچنین ماده 184 قانون مدنی بیان می دارد: «عقود و معاملات به اقسام ذیل منقسم می شوند...».

در عبارت ماده بالا كلمه «معاملات» مرادف همان عقود است، در فقه و اصول «معامله» در قبال «عبادات» است و عبادت را عملی می دانند، كه محتاج به قصد قربت است و در نتیجه «معامله عملی خواهد بود كه محتاج به قصد قربت نباشد. معامله به این معنا شامل «عقود و ایقاعات و ضمانات» نیز می شود كه در این صورت معامله در فقه، معنایی وسیع‌تر از معامله در اصطلاح حقوقی پیدا می كند. در اصطلاح حقوقی معامله با عقد فرقی ندارد.

برخی از حقوقدانان معتقدند كه معامله مرادف با عقد است با این تفاوت كه چهره و رنگ اقتصادی دارد و بعضی دیگر قائلند كه «معامله» در معنای اخص به هر نوع رابطه حقوقی كه موضوعش امور مالی باشد اطلاق می شود.

با توجه به مطالب یاد شده، مقصود ما از معامله در اینجا «عقد» یا «قراردادی» است كه برای دو طرف ایجاد تعهد كند و به طور عمده برای انتقال اموال و در نتیجه انتقال مالكیت، منعقد شده و چهره اقتصادی داشته باشد كه در این راستا ما «عقد بیع» كه مهمترین عقد معوض می باشد را مورد كنكاش و تجزیه و تحلیل قرار می دهیم و مفهوم معامله كالی به كالی را بررسی خواهیم كرد.

بیع نیز، به خرید و فروش اطلاق می‌گردد و از مشتقات آن واژه بیعت و مبایعه به معنی هم پیمان شدن است كه در آیات فراوان آمده است. در مورد تجارت و بیع، گروهی از مفسران گفته اند تجارت كسب مستمر است ولی بیع، دادوستد موقتی و محدود است،[2] اما نهایتاً باید گفت این دو را می توان، تحت یك عنوان مورد بررسی قرار داد.

دوم مفهوم معامله تجاری بین‌المللی

از آنجا كه قراردادهای تجاری اساس روابط بازرگانی بین‌المللی را تشكیل می دهند، اصولاً قراردادهای تجاری خصلتهای سوای از ویژگی‌های قراردادهای داخلی دارند. اولاً: طبیعت روابط تجاری ایجاب می‌كند كه طرفین در تنظیم روابط موردنظر از ا ختیار نسبتاً كاملی برخوردار بوده و با اعمال اصل حاكمیت اراده، منظور خود را تأمین نمایند و ثانیاً: برای متعاملین بعضاً، لازم می شود كه روابط معاملی خود را از حاكمیت مقررات تفسیری قانون صلاحیتدار رهایی بخشند و قیود و شرایطی سوای موارد مطروحه در قانون حاكم بر روابط تجاری ایجاد شده قائل شوند.

اگر بخواهیم قرارداد بین‌المللی را در یك عبارت خلاصه تعریف نماییم: «عبارت است از عقدی كه جهت خرید یا هر نوع تعهد دیگری در مورد انتقال كالا و یا خدمات و غیره بین دو یا چند شخص حقیقی یا حقوقی و یا سازمان دولتی در كشورهای مختلف منعقد می شود.» بنابراین موضوع قراردادهای بین‌المللی در تحلیل صحیح‌تر، عقود و معاملاتی است كه تابع مقررات حقوق مدنی می شود.

سوم مفهوم معامله كالی به كالی

معامله كالی به كالی در واقع به معامله‌ای گفته می شود كه تأدیه مبیع و ثمن هر دو مدت‌دار باشد؛ در واقع می توان گفت «تركیبی است از معامله نسیه و سلم و سلف» و یا به عبارتی دیگر عبارت است از بیعی كه مبیع و ثمن آن كلی فی الذمه می باشد و برای تسلیم مبیع و همچنین تأدیه ثمن موعدی مقرر شده باشد. در این مورد هم فرقی نمی‌كند كه موعد مزبور كوتاه باشد یا دراز.

بخش اول: معاملات كالی به كالی در فقه و قانون مدنی

از آنجا كه در بسیاری موارد، پیشینه تاریخی مواد قانون مدنی ما در فقه است لذا برای بررسی دقیق و اصولی یك موضوع در قانون مدتی لازم است، ابتدا سابقه فقهی آن بررسی شود و پس از باز كردن مسند و ریشه‌یابی آن در فقه به چگونگی آن در قانون مدنی پرداخته شود.

فصل اول چگونگی معاملات كالی به كالی در فقه و قانون مدنی

چنانچه كه فقها در كتب فقهی خود بیان داشته‌اند، معامله را به اعتبار موعد تسلیم بیع و تأدیه ثمن بر چهار قسم دانسته‌اند:

یك – بیع نقد: و آن عبارت است از بیعی كه موعدی برای تسلیم مبیع و تأدیه ثمن در عقد قرار داده نشده باشد و در مورد اینكه مبیع عین خارجی باشد یا هر دو كلی تفاوتی در مسئله ندارد و به اعتبار اینكه ثمن باید نقد پرداخت شود، حال چه كلی و چه عین معین آن را نقد خوانده‌اند.

دو – بیع سلف یا سلم – و آن عبارت است از بیعی كه مبیع آن كلی و در ذمه است و برای تسلیم آن موعدی در عقد مقرر شده باشد. در بیع مزبور ثمن می‌تواند عین خارجی و یا كلی باشد ولی آنچه فقها بر آن تأكید داشته‌اند این است كه ثمن باید در مجلس عقد قبض شود یعنی به بایع تأدیه گردد.

سه – بیع نسیه: و آن عبارت است از بیعی كه ثمن آن كلی و برای تأدیه آن مدتی معین شده باشد، در بیع نسیه ممكن است مبیع عین شخصی باشد و می تواند كلی فی الذمه باشد ولی در صورتی كه كلی فی‌الذمه باشد برای تسلیم آن مدت معین نشود.[3]

چهار – بیع كالی به كالی – و آن عبارت است از بیعی كه مبیع و ثمن آن كلی فی الذمه می باشد و برای تسلیم مبیع و همچنین تأدیه ثمن موعدی مقرر شده باشد.

گفتار اول تاریخچه بیع كالی به كالی در فقه و قانون مدنی

اصولاً بیع كالی به كالی در فقه شیعه ذكر نشده است، چرا كه در منابع حدیثی كه از آن نهی گردیده است به بیع دین به دین اشاره شده است و به نظر می رسد بر این اساس نیز فقها در كتب خود كمتر به این عنوان پرداخته‌اند و در موارد اندكی هم كه در فقه شیعه بیان شده است از كتب اهل سنت به كتب شیعه انتقال یافته است و بیشتر فقهای سنی در این مطلبی بیان داشته‌اند تا فقهای شیعه.

به طور كلی ما در مورد بیع كالی به كالی ناگزیر هستیم كه به مبحث بیع سلم و سلف در فقه مراجعه كنیم چرا كه در آن قسمت با توضیحات بیشتری برخورد می كنیم. چنانچه در بیان شرایط صحت بیع سلم و سلف بیان شده است كه باید قبض در مجلس عقد صورت گیرد والا این بیع، بیع كالی به كالی است و به جهت نهی نبی باطل است و دلایل دیگری كه با بررسی دقیق متون به این نظر شایع می رسیم، كه عقود عینی «عقدی است كه برای تشكیل یا اعتبار آن تسلیم مورد معامله (قبض و اقباض) ضروری است.»[4] و چون بیع سلم نیز جزء عقود عینی است لذا برای صحت و تكمیل آن نیازمند به قبض هستیم.

مبحث اول: بیع سلم و چگونگی آن در قانون مدنی و ارتباط آن با معامله كالی به كالی

ابتدا به ذكر این نكته می پردازیم كه موجل بودن بیع كلی فی الذمه باعث می شود كه بیع از ماهیت ویژه‌ای برخوردار باشد به همین لحاظ مطالب زیر، در مورد این بیع مصداق می یابد:

الف: ویژگی‌های بیع كلی فی الذمه در صورت موجل بودن آن

1- هر گاه تسلیم مبیع موجل و مبیع كلی فی الذمه باشد این نوع بیع را بیع سلف یا سلم گویند.

2- مسلم فیه نیز (مبیع) غالباً در زمان حلول اجل وجود داشته باشد.[5]

3- ثمن قبل از تفرق به قبض بایع درآید، لازم به توضیح است گرچه قانون مدنی قبض را در بیع سلم و سلف شرط صحت آن قرار نداده است ولی دسته‌ای از حقوقدانان با تمسك به نظر بعضی از فقها و ماده 364 قانون مدنی، بیع صرف را به عنوان مثال در مورد بیعی كه قبض شرط صحت در آن است بیان كرده و بیع سلم و سلف را نیز مصداقی از این نوع بیع دانسته و عقد سلم را بدون قبض در مجلس عقد تشكیل شده نمی‌دانند.

در مقابل بعضی از حقوقدانان بیان داشته اند كه مقررات قانون مدنی دلالت بر بطلان بیع سلم و سلف در صورت عدم قبض فی‌المجلس ندارد و پیرو آن نیز بیع كالی به كالی صحیح است و به طور خلاصه به سه دلیل تمسك جسته‌اند.

1- ماده 10 قانون مدنی

2- اصل صحت، ماده 223 قانون مدنی

3- سكوت قانونگذار در مقام بیان

شاید تنها قرینه‌ای كه در قانون مدنی بر بطلان بیع كالی به كالی می‌توان یافت «یا» مذكور در این عبارت ماده 341 است كه بیان می‌دارد: «... ممكن است برای تسلیم قسمتی از مبیع یا برای تأدیه تمام یا قسمتی از ثمن اجلی قرار داده شود.» زیرا اگر «یا» مزبور یا مانع‌الجمع تلقی شود مفاد عبارت مرقوم این خواهد شد كه یا تسلیم مبیع می‌تواند موجل باشد و یا تأدیه ثمن ولی هر دو نمی تواند موجل باشد، كه البته چنین برداشتی از ماده مزبور دور از ذهن و مشكل به نظر می رسد.

مبحث دوم بررسی ماهیت قبض در بیع سلم و سلف:

الف در تعریف و ماهیت و شرایط قبض

1) معنا و مفهوم قبض

واژه قبض لغتی عربی است كه در لسان شرع (قرآن و معصومین) و مقررات موضوعه و حقوق ما آمده است و منشاء احكام و آثاری در روابط حقوقی افراد است.

اول: مفهوم لغوی قبض – در لغت به معنای گرفتن با دست، با همه كف دست. «قبض الید علی الشیء»

دوم – مفهوم فقهی قبض – امام خمینی (ره) در تألیف خود كتاب‌البیع[6] در این زمینه چنین می فرمایند: هر جا كه در معاملات و ابواب فقهی صحبت از قبض شده منظور مراد معنی حقیقی و لغوی آن است.

سوم – مفهوم عرفی قبض – قانونگذار در تعریف و تحقق مفهوم قبض در ماده 367 قانون مدنی نظر به همان معنای عرفی داشته و قبض را استیلاء مشتری بر مبیع دانسته است، زیرا كه قانونگذاران در معاملات علی‌القاعده ماهیت را از عرف می گیرند.

2) زمان اعتبار قبض

قبض در بعضی عقود، (همچنین قبض در حق انتفاع) وقف، هبه و صرف، شرط صحت عقد می باشد و انتقال مالكیت از آن زمان تحقق پیدا می نماید. منتها نكته‌ای كه باید یادآور شد این است كه در فقه امامیه[7] قبض باید در مجلس عقد پیش از جدایی طرفین انجام شود و در حكم مجلس عقد است «اصطحاب در مشیء» بدین معنا كه اگر در مجلس عقد ثقابض صورت نگرفت و قبل از قبض متعاقدان یا وكلاء آنان كه عقد را منعقد ساخته اند مجلس را ترك كردند با هم مصاحبت و همراه باشند تا قبض واقع شود یا مشتری به آنچه در ذمه بایع ثابت می شود راضی باشد (كه در این معنایش مقبوض بودن مافی‌الذمه است).

با این توضیح، تعیین اجل برای تسلیم مبیع و جدا شدن خریدار و فروشنده پیش از قبض، بیع صرف را باطل می كند ولی قانون مدنی ان قید را بر ماده 364 نیفزوده و قبض را به طور مطلق شرط درستی عقد دانسته است. بعضی گفته‌اند،[8] حتی می توان از لحن این ماده استنباط كرد كه تسلیم مبیع ممكن است مدتها پس از عقد انجام شود زیرا در پایان ماده آمده است كه: «انتقال از حین حصول شرط است نه حین وقوع عقد.»

ب اثر قبض در بیع سلف و سلم

1) آیا قبض شرط صحت بیع سلم است؟

اول – نظر دسته اول از فقها در این مورد:

در فقه دسته‌ای از فقها بدون اینكه وارد این بحث شوند صرفاً بیع سلف را جایز شمرده‌اند و در مورد شرایط آن و قبض بحثی به میان نیاورده‌اند.

دوم نظر دسته دوم از فقها در این مورد:

اما دسته‌ای دیگر، به شرط لزوم قبض ثمن در بیع سلم اشاره و حتی نسبت به آن ادعای اجماع می كنند. به نمونه‌ای از آن می پردازیم.[9] «از شرایط صحت سلم آن است كه ثمن (سرمایه) پیش از جدا شدن خریدار و فروشنده قبض شود و ابوحنیفه و شافعی نیز همین را گفته‌اند، مالك می‌گوید: اگر فروشنده و خریدار پیش از قبض ثمن از یكدیگر جدا شوند و تأخیر قبض را هم شرط نكرده باشند این جایز خواهد بود اگر هیچ زمان آن را قبض نكند، اما اگر تأخیر قبض را شرط كرده باشد، پس اگر آن یك یا دو روز باشد، جایز است و اگر بیشتر باشد جایز نیست. دلیل ما اجماع است، بر اینكه هر زمان ثمن قبض شد عقد صحیح است و دلیلی بر صحت آن قبل از قبض ثمن نداریم. پس آنچه گفتیم معتبر است.»

سوم نظر دسته سوم از فقها در این مورد

و عده‌ای در این مورد حتی ادعای اجماع می كنند كه هر زمان ثمن قبض شد، عقد صحیح است و اما آنچه كه عمده دلیل و استدلال فقها در این مورد است؛ بطلان بیع سلم به جهت عدم قبض و منتهی شدن به بیع كالی به كالی و غرر می باشد، علامه حلی ششمین شرط از شرایط صحت بیع سلم را «قبض در مجلس عقد» بیان می كند و «عدم قبض» را موجب بطلان می داند كه مستند گفته خود را اجماع فقها و همچنین تحقق عنوان بیع كالی به كالی و غرری بودن معامله قرار می دهد.

 


این متن فقط قسمتی از معاملات کالی به کالی در تجارت بین الملل می باشد

جهت دریافت کل متن ، لطفا آن را خریداری نمایید

 



:: برچسب‌ها: معاملات کالی به کالی در تجارت بین الملل , قانون مدنی , تجارت بین الملل , معاملات , كالی به كالی , فقه , دانلود معاملات کالی به کالی در تجارت بین الملل ,
:: بازدید از این مطلب : 45
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 دی 1395 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 20 صفحه بعد